کلبه تنهایی

دست نوشته های شخصی

کلبه تنهایی

دست نوشته های شخصی

تنهایم

تنهایم کنار پنجره می آیم نسیم تبسم تو جاریست قاصدکها آمده انددر رقص باد و یادسبزسپیدسرخ...و این آخرین قاصدک چقدر شبیه لبخند خداحافظی توست! 
می خوانمت با هفت زبان در اوج عشق و عاطفه ایستاده ای سرشار از تکلم درخت و آفتاب سرشار از تنفس آینه و عودسرشار از بلوغ آسمان و من هر چه می آیم به انتهای خطوط دستان تو نمی رسم می خواهم در بیرنگی گم شوم 
نمی دانم شاید به نسیمی که صبح گاه در سایه روشن حسرت و لبخنداز کنار دستهایت عبور کرد می اندیشی و من به آن بادبادکی فکر می کنم که در سپیده دم ستاره و اسپنددر نگاه زلال تو تخم گذاشت و تو نم نم در تنهایی و ماه ناپدید شدی و تنها رد پایت در امتداد مسیرهای خیس بی پایان جا ماند
نظرات 1 + ارسال نظر
رویا حسینی سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:18 ب.ظ http://bokhara.mihanbb.com

سلام . در انجمن ادبی بخارا عضو شوید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد