من بی تو گلی خشکیده در لیوان بلورم
من بی تو افتاب و مهتاب را نمیتوانم باور کنم
ای بهترین ستاره ی کهکشان وجودم
بی تو چگونه تاب اورم
بی تو چگونه رقص پروانه های رنگارنگ را میتوانم باور کنم؟
تو جرقه ای بودی که یک لحظه بر قلبم درخشیدی
و تا عمرم بر جاست سوخته آن جرقه ام.
من بی تو هستی ام را پای ان یک لحظه ریخته ام
محبوب من بی تو چگونه توانم باشد
رفتنت را نمیتوانم باور کنم چه زود در آرزوهایم پرپر شدی
اینک به یاد تو مینویسم
اگر توان نوشتن باشد به یاد تو می سرایم
اگر توان سرودنم باشد اگر چه نبودنت دردی شگرف است
هنوز یاد در خاطرات گذشته می گردد
هنوز اگر نفس میکشم هنوز اگر راه میروم یاد بودنت را احساس میکنم