کلبه تنهایی

دست نوشته های شخصی

کلبه تنهایی

دست نوشته های شخصی

زندگی روزمره غریبه

هنوز رفتنت در ذهنم جای ندارد

هنوز وقتی می روم به شهر غریبه به کوچه یادها سر میزنم.

هنوز صبح ها بیرون می روم و به یاد تو در شهر غریبه بعد از پرسه زدن ها نان می خرم.

هنوز کارتی که به من داده بودی اعتبار دارد و من هم به تو زنگ می زنم و چقدر آزار دهنده است صدای خانمی که می گوید تو گوشیت را خاموش کرده ای.

این است زنگ روزمره یک دانشجو که غریبه شده و تو تنهایش گذاشته ای و رفتی.


نظرات 1 + ارسال نظر
مریم شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ب.ظ

با سلام
وبلاگتون معرفی و متن های هماهنگی نداره
درضمن همه ی نوشته ها بر اساس ابهام می باشد
نویسنده غریبه و فرد ثالثی که برایش می نویسید پنهان از خواننده ها
این راه درست وبلاگ نویسی نیست
من زیاد به وبلاگتون سر میزنم
بعضی متن ها جالبه
موفق باشید

بعضی وقت ها ناهماهنگ بودن یک وزن خوبیه برای خودش
من برای فرد خاصی مینویسم
زمانی که مجرد بود زیاد می آمد به این وبلاگ سر می زد
الان دیگه نمیاد!
یا حداقل از شهر خودش دیگه نمیاد.
دلم به این خوشه که یه روزی دوباره میاد و برام پیام خصوصی میذاره!
همین.
من غریبه شدم غریبه ای که ازدواج هم در روح دوست داشتن شخص ثالث تاثیر نذاشته.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد