وقتی نگاهت غمگین است قطره های پشت شیشه هم بغض می
کنند…………نگاهت بی آواز است حتی باران هم شوقی برای بارش ندارد……..وقتی
لبخندت ماتمکده ی چشم های بارانی ات می شود چکاوک حتی در باران هم می
میرد……………وقتی نگاه زیبایت بی باران است دیگر آمدن بهار هم بهانه ای می شود
برای فصل ها…………مگر میشود غریب باران غم نگاهت را تحمل کند و آن را به
تنهایی به دوش بکشد؟ وقتی صدای نگاهت دیگر مرا صدا نمی کند………..دیگر هیچ
بهانه ای برای لبخند نگاه من نیست………………بگذار حداقل غم غمگینی نگاه تو را
به دوش باران بکشم……….می دانم نمی خواهی ولی بگذار سهیم غمگینی نگاهت
باشم……………صدای نگاهم که برای غم چشمانت می گرید پیشکش نداشتن من در دل بی
انتهایت…………….
بارون بیاد یا نیاد فرقی نداره.روزگار این روزا کوفتیه!
سلام وبلاگ خیلی قشنگی داری به ما هم یه سری بزن اگه دوست داشتی تبادل لینک کنیم منو به اسم "تفریح و سرگرمی" لینک کن بعد منو تو بلاگم خــــبر کن
بای