کلبه تنهایی

دست نوشته های شخصی

کلبه تنهایی

دست نوشته های شخصی

شهریار

امروز سالگرد داداشم بود امسال سیزده ساله که کمرم شکسته!

با اون سن کمش از من حالا بیشتر حالیش بود

حافظ قرآن وچند تا دعا هم  بود.

لغت نامه

ایمان به عشق:ایجاد عشق مقابل.

م: مظهر کسی که خود را کامل بیان می کرد.

ساحلی:معدنی از عواطف.

م.ه.ش.ی.د:هرزگی.

سلیمانی: ترس.

م.ج: خوک.

ع.ع: سادگی همراه با عشق به خانواده(که این عشق نیز سرشار از سادگیست.)

مسافر کوچولو: سنگ قبر داداشم شهریار.

ورود ممنوع: خداحافظ.

او

من . . . تو . . . او
آری !
" تـو " از ابتـــدای آفرینش
میـــان " من " و " او "
سر در گم آفریده شده بودی !....


سلامتی

صندلی توجهم را جلب کرد ...

فکر می کنم نامش ویلچر است...

مردی بر روی آن نشسته و با چشمانی خیره به جای خالی دستانش بر روی دسته های اتاق همیشگی اش نگاه می کند...

حسرت نداشتن سلامتی ... 

حسرت کشیدن دست محبت بر روی سر فرزندانش ...

... و من ... و چه آدم هایی همانند من با نسیان نعمت سلامتی در انتظار روزهایی هستیم که حسرت نفسمان را بگیرد...

تحیر

بودن با یک عوضی نه تحیر است و نه دیوانگی بلکه حماقت محض است !!!

کمک

باید کمک کنی کمرم را شکسته اند

بالم نمی دهد  پرم را شکسته اند

نه راه پیش مانده برایم، نه راه پس

پلهای امن پشت سرم را شکسته اند

هم ریشه های پیر مرا خشک کرده اند

هم شاخه های تازه ترم را شکسته اند

حتی مرا نشان خودم هم نمی دهند

آیینه های دورو برم را شکسته اند

گل های قاصدک خبرم را نمی برند

پای همیشه در سفرم را شکسته اند

حالا تو نیستی و دهان های هرزه گو

با سنگ حرف مفت سرم را شکسته اند

کاش به جای یک منتقم یک سنگ صبور داشتم

خدایا اگر کافر شدم باعثش تو بودی اگر سر تعظیم در برابرت فرود نیاوردم باعثش تو بودی

دیگر از ذات خودم نپرس که می گویم ذاتم هم از توست!