کلبه تنهایی

دست نوشته های شخصی

کلبه تنهایی

دست نوشته های شخصی

واین پایان یه دوست داشتن یک طرفه!

میگی خستت کردم میگی میخوای دور شی

باشه عشقم رد شو نمیخوام مجبور شی

میگی بی من خوبی قلبمو میکوبی

برو تا راحت شی حالا که آشوبی

میگی بی زار شدی میگی تکرار شدم

من که عشقت بودم باعث آزار شدم

عاشقی زوری نیست غربت و دوری نیست

حالا که میخوای بری رسمش اینجوری نیست

سرت سلامت گل من گوشه ای از دل من

از وفاداری دنیا این شده حاصل من

بهانه هات خیلی کمه تو هم یکی مثل همه

این گذشتن از وجودم یادگار عشقمه

همه خوبن ما بد سادگیم قلبتو زد

میگی فراموش میکنی بی صفتی تا این حد

بعد از این میخندم به دل بازندم

روی هرچی سادگیمه چشمامو میبندم

دوباره باز از نو خط زدی دنیا رو

دیگه اصراری نیستهرکجا خواستی برو

میگی قسمت این بود دیر میای میری زود

بی تعارف بردی بازی خوبی بود

سرت سلامت گل من گوشه ای از دل من

از وفاداری دنیا این شده حاصل من

بهانه هات خیلی کمه تو هم یکی مثل همه

این گذشتن از وجودم یادگار عشقمه

سرت سلامت گل من گوشه ای از دل من

از وفاداری دنیا این شده حاصل من

بهانه هات خیلی کمه تو هم یکی مثل همه

این گذشتن از وجودم یادگار عشقمه

همیشه

لحظه هایی هست که دلم واقعاً برایت تنگ می شود. من اسم این لحظه ها را "همیشه" گذاشته ام.

نگاه تو و آرامش من...

اینجا را نگاه کن...
سادگی به پایت افتاده... 
همه ی آبرویش تویی...
فقط یک نگاه می خواهد...
دستهایش چگونه دامنت را به جستجو نشسته...
نگاهش خاموش...
فقط نگاه تو را می جوید...
زبانش آرام به دنبال واژه ای است تا تو را واگوید...
آنگونه که دوست دارد...
نه آنگونه که دیگران می گویند...
کمی نگاهش کن...
آرام می گیرد...
فقط کمی!!!
آنگاه بر بالهای نگاهش بنشین تا تو را به تمام یادها سپارد...
فقط کمی!!!
نیم نگاهی!!!
تا غروب اینجاست...
فرصتش ده...
فقط یک بار!!!

پی نوشت: یادت باشد که ساز من فقط با نگاه و صدای تو کوک می شود...

تار

تارهای ساز دلم

آهنگ گام های

تو را می نوازند

و از انگشتانم

بر پرده ی تار

نام تو ریزانست