کلبه تنهایی

دست نوشته های شخصی

کلبه تنهایی

دست نوشته های شخصی

تنهایم

تنهایم کنار پنجره می آیم نسیم تبسم تو جاریست قاصدکها آمده انددر رقص باد و یادسبزسپیدسرخ...و این آخرین قاصدک چقدر شبیه لبخند خداحافظی توست! 
می خوانمت با هفت زبان در اوج عشق و عاطفه ایستاده ای سرشار از تکلم درخت و آفتاب سرشار از تنفس آینه و عودسرشار از بلوغ آسمان و من هر چه می آیم به انتهای خطوط دستان تو نمی رسم می خواهم در بیرنگی گم شوم 
نمی دانم شاید به نسیمی که صبح گاه در سایه روشن حسرت و لبخنداز کنار دستهایت عبور کرد می اندیشی و من به آن بادبادکی فکر می کنم که در سپیده دم ستاره و اسپنددر نگاه زلال تو تخم گذاشت و تو نم نم در تنهایی و ماه ناپدید شدی و تنها رد پایت در امتداد مسیرهای خیس بی پایان جا ماند

برای...

ستاره ها را می چینم.
ماه را از آسمان بر می دارم.
ابرها را به شکل قلب در می آورم.
به باد میگویم که همیشه عاشقانه برای تو بوزد.
ستاره های دریایی را با جلبک های نقره ای کادو می کنم.
همه دنیا را برایت می آورم ...........
برای من یک لبخند تو زیباتر از همه زیبائی هاست

از این دورتر نرو

از در که میروی

               خزان از پنجره می آید

از حیاط که میگذری

              پاییز بر درختان باغ پنجه میکشد

پای به کوچه که میگذاری

             پاییز سر به کوچه میزند

نه به خاطر من

                   محض خاطر تمام شاخه های سبز

                                       از این دورتر نرو.........

امام زمان

تنها فرزند امام یازدهم درسپیده دم نیمه شعبان255هجری درشهرسامراء پایتخت خلافت عباسی دیده به جهان گشود وی را"محمد"نامیدندوولادتش راازتوده مردم بویژه جاسوسان بنی عباس پنهان داشتندزیراحکومت وقت اراین کودک نامور که مژده قیام جهان گسترودادپرور ویراپیامبراسلام(ص)داده بود سخت هراس داشتندونقشه نابودی اورامیکشیدند. دردوران حیات پدر.فقط دوستان خاص وشیعیان خالص امام توفیق می یافتندتاوی را زیارت کنندوچون امام حسن عسگری (ع)در260هجری به شهادت رسیدپیگیری شدیدخلیفه وقت عباسی برای یافتن و کشتن امام مهدی ( عج ) سبب شدتا حجت خدا "غیبت" اختیارکندو دور ازمردم وپنهان ازانظارآنان زندگی کند.دوران نهانزیستی حضرت قائم(عج)به دو دوره تقسیم میشود غیبت صغری وغیبت کبری.درغیبت صغری مردانی پاک نهاد و مورد اعتمادبه مقام نیابت و وکالت ازطرف امام منصوب می شدندونوشتارهای حضرت مهدی(عج)راکه"توقیع"نام گرفت و پاسخ درخواستهای شیعیان بودبه مردم می رساندندلکن درغیبت کبری که از329هجری آغازشداین مقام نیابت خاص ازمیان رفت ودیگرکسی مانند نواب غیبت صغری به مکان وجا ومسکن امام آگاهی نداردونمیتواندبدلخواه خودبه حضورش باریابد.اگرچه گاهگاهی خودآن سرورعزیززهراازروی لطف و رافت به برخی ازشیعیان پاکدل افتخار دیدارجمال نورانی یا دریافت دستخط گرامیش را عطا فرموده است. با وجودمسئله غیبت باز هم کلمات گهربار و دلنشینی ازاین امام عزیزوحجت خدابرزمین.درضمن ملاقاتها یا درمتن توقیع ها نقل شده است که درک مفاهیم عالی آن گفتار ها نیازبه تعمیق وژرف نگری داردومادراینجاپاره ای ازآنهارا که ساده تر بود درج نموده ایم تا روشنی بخش دیده ودل ارادتمندان حضرتش باشد. بهرحال اینک بیش ازهزارویکصدوشصت ونه سال ازعمر پر برکت وشریف امام مهدی(عج)می گذرد و شیعیان راستین همواره میکوشندومیجوشندومیخروشندو هر آن پا برکاب و گوش بفرمان وچشم براهند تا کی قیام شکوهمندوی آغاز گرددوجهان تیره وستمدیده درپرتوحق و عدالت سامان بجا وحقیقی خویش رابازیابد
به امیدآن روز

به خودم قول میدهم

به خودم قول میدهم تو را فراموش کنم

به خودم قول میدهم خاطرات روزهای با تو بودن را فراموش کنم
به خودم قول میدهم جمله های عاشقانه ات را فراموش کنم
به خودم قول میدهم نگاه معصومانه ات را فراموش کنم
به خودم قول میدهم لبخندهای شیرینت را فراموش کنم
به خودم قول میدهم تصویر زیبای چهره ات را از ذهنم پاک کنم
به خودم قول میدهم دیگر نامه هایت را مرور نکنم
به خودم قول میدهم دیگر قلبم به عشق تو نتپد
به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو ، زیر باران 
نروم
به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو ، زیر نور مهتاب ننشینم
به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو ، به دیدار دریا نروم
به خودم قول میدهم دیگر به
عشق تو ، به آسمان نگاه نکنم
به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو ، به چشمکهای ستاره ها 
نگاه نکنم
به خودم قول میدهم دیگر در لحظه های 
تنهاییم به تو فکر نکنم
به خودم قول میدهم اگر باز تو را دیدم به چشمهایت نگاه نکنم
به خودم قول میدهم اگر باز تو را دیدم دلم هوایی نشود
به خودم قول میدهم 
کسی اشکم را نبیند
به خودم قول میدهم کسی از دل شکسته ام باخبر نشود
به خودم قول میدهم بخاطر از دست دادنت از خدا گلایه نکنم 


اما... 


نمیدانم آیا میتوانم به قولهایم عمل کنم؟
آیا میتوانم تنهایی را تحمل کنم؟ 

بخدا بی تو هرگز...

هر چه از دوست رسد نیکوست

در مقابل همه ی بی حرمتی ها و تهمت های واهی فقط می گویم: 

اطمینان به سخنان واهی جز مشقت دوری چیزی نیست بابت تبریک عیدتم ممنون. 

من هم به شما ولادت آقا صاحب الزمان را تبریک می گویم.  

 

سریال صندوق پستی

نه، واقعا جالبه این متن جوابی هست به تمامی الحان خوش و بدی که در آخرین نامه به دستم رسیده : 

اولا سلام 

دوما این جواب خیلی خوبه که به دستت برسه و بدونی می خوام بدونم که کیه 11 شب به بعد مورد مخاطب من قرار می گیره؟ 

خانم یا آقای علامت سئوال که 99 در صد احتمال میدم خانم باشی و همون م.ع من باشی که بعد از مدتها برگشتی تا با زخم زبون ها بخوای منو داغون کنی اگه م.ع تویی جواب مال تو و گرنه بگو تا جوابتو کامل بدم: 

عزیز دلم بجون همون هادی کسی رو ندارم که بهش زنگ بزنم نه اینکه خیال کنی بی عرضه هستم، نه! ولی دلی که به یک نفر وابسته هست غلط می کنه که بخواد بره سمت کسه دیگه 

اگه خیال می کنی هادی تو رو دزدیدن فکر اشتباهه بخدا از وقتی که رفتی قسم خوردم نه با کسی باشم نه دیگه دلم واسه کسی باشه. 

آره راست میگی یازده شب تا یک نصفه شب بیدارم و همش به تو زنگ می زنم همون 3898 و همش می شنوم که گوشیت خاموشه دلم فقط به همین زنگ زدن ها خوشه، اگه این هم ناراحتت می کنه بگو دیگه زنگ نمی زنم.  

تازه اگه این وبلاگ هم اذیتت می کنه بگو دیگه نمی نویسم حالا هرجور راحتتری تا دیگه جوابی ازت نشنوم دیگه تو این وبلاگ نمی نویسم . 

بای

به این متن نگاه کنید!

 این درست متنی بود که در آخرین نامه صندوق پستی من وجود داشت :

"سلام
چه خوبه با داشتن یکی دیگه هنوز به اون یکی قبلی فکر می کنی؟
جالبه" 

اما فرستنده آن فردی بنام ؟ و آدرس ایمیل  1@yahoo.com 

حالا جوابش: 

"سلام 

چه بده با این همه نوشتن برای یک نفر و با این که کسی دیگه وجود نداره اینجوری به نا حق واسه دیگری بنویسیم 

اصلا هم جالب نیست!"